در اسم بی نام مبتدا اش کنیم
نی و الله را زِ این رَه نسیان گردانیم
مصرع های آسمندی در ولوله ناقابل
چه هاویه چه ثریا گور حق است به عاقل
با سرهای سبز مناره های کش و فش بنا کردن
عاری نیست،ای لسان احمر تخریبش کنید
فلسفه حرام منطق باطل چیست واقع
این همه زن ستیزی سر کشیده حتی به شارع
من تام مالِک خود هستم نه کلاء نیستم اهل تقلید
ضحاک های این عصر بیمار شده اند گربه ای را بلعید
دست و کُمی گلاویز با رَیب المنون و جوع المُغشی
و آنورِ گود لَت انباری،اختلاس و مُغنی
زَین لبیش دار شدیم زِین لگام و دگنک دگر چیست
ژَاژِه در غلاف ابو عطاء مشدد به جهاد دگر بحر کیست
متفکران پسی میسم مُبتکران خَموش،کجاوه پس
کین فلک وین گیتی تناسخ دون است و بس
Armin ir918
------------------------------------------------------------------------------------------------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر