نوح کلاغ سیاهش رفتو خبری
نیاورد
مژده دروغو کبوتر سفید
اُلوهیم آورد
نوشته پشت وانت ها شدیم
براستی
برکه غم زده وزغ نداره میدونستی
طرف با اتومبیل میلیاردیش
میره رالی
اینجا، یارو مرامش
شرطبندی رو لاری
اِفه باربیکیو کی چی ،اُدکلن کباب زدین
اشک خدا اختراع نو واسه
تور فضا رفتن
قاعدمون از طفولیت
نخورده مست و سیر
پُز فرنگی بلد نیستیم
مزمون ماست موسیر
تُفو،تُفوف،بشاش،برین قی
کن رو انسانها
اگه فاکتور اصولشان
خلاصه میشه تو دُلارها
هنر نزد ایرنیانست و بس
سخن کدام نا به خرد
آخرین دعام نزد یزدان به
خُردمند عطا کن خرد
سبب نوبر و بکر انتحار
فعل،فقدان توالت شد
دیوارمون به قدری کوتاه
سکوی میدان آزادی شد