Translate

۱۳۹۴ دی ۳, پنجشنبه

یکی و دیگری،،،

یکی نور به قبرش ببارد دیگری تنش در گور میلرزد

یکی بخیه گشای کودک دیگری سوگندِ بقراط میخورد


یکی ایرانی جان بگرفت دیگری جان داد برای ایرانی

یکی اصغر قاتل بود دیگری باسکِرویل معلم آمریکایی


یکی عامل اصلی بود دیگری قربانی فرعی این بازی

یکی داوود رحمانی شد دیگری دل آرا دخترک رشتی


یکی بگرفت جان مردم دیگری برای مردم جان بداد

یکی پُل پُت میشود دیگری مردی تانکی خواهد زایید


یکی گوشت بشر میخورَد دیگری گوشت به تن نداشت

یکی قصاب بوکاسا دیگری گاندی رژه نمک میکاشت


یکی ام جی 42 ساخت دیگری نامزد جایزه صلح نوبل

یکی سربازانش مت آمفتامینی دیگری بیل ویلسون زِبل


یکی رب النوع میسازد دیگری خود سکان دار و ناخدا

یکی موعود شد سِلاسی دیگری در صدد تخریب پاگودا


یکی ولی امر مسلمین است دیگری اسیرِ زندان دوله تو

یکی نعیمه جون وراجِ دیگری من هستم ضد انقلاب تو


Armin ir918  

۱۳۹۴ آذر ۲۳, دوشنبه

قلمِ قلمدار،،،

عصمت قلم اینجا دستبند قپانی بستن است و اِلَخ

قلم به دست هم گردنش در قاپوق است و کام تلخ


دولت مردان هراسانند از سلاح آپدیت شده ی قلم

جوری پته یشان را روی آب بیندازد همراه با اَلَم


گذشت دوره ی جنگ سرد ما رزمنده های قلمدار

با کانسپت جنگ نرم براندازی میکنیم منم علمدار


سوار بر کاغذِ زین شده و نعل دار برای دوئِل

با شما آماده ی پیکاریم فرقی نداره با کدام دُوَل


مانور نظامی اجرا کنید ایجاد رعب و وحشت

اصلا شما افعی،ما پونه هستیم در حال شِماتت


جرم ما چیزی نیست جز نوشتن و عدم مُماشات

نخستین تیتر کیهان جایزه هر شلاق یک آبنبات


شما پشت دوشکا گوش به فرمانید واسه ی شلیک

ما پشت تریبون سنگر گرفتیم پُروتِستِ اتوماتیک


دیوار برلین فرو ریخته شد شماها نیز آگاه باشید

بیت رهبری با خاک یکسان میشود شکیبا باشید

Armin ir918

۱۳۹۴ آذر ۱۴, شنبه

یغما گلرویی،،،



میدانم یغما،تو را هم یغما کردند
شبها و روزهایت را یکی کردند

گلرویی ات را پژمرده حال کردند
دست و پا وچشم و زبانت را بستند

اما با ذهنت چه میخواهند بکنند یغما
درونن همان آزاده ای نمیدانند دریغا

Armin ir918