Translate

۱۳۹۳ آذر ۱۶, یکشنبه

بخشی از تاریخ سردمداران کُرد///

یک جمله ی معروف از عبدالله اوجلان در کتاب رهبریت و خلق:کورد بودن تلخ و گریز از آن نامردی...
به راستی چرا موضوع کورد این چنین بهم گره خورده؟ قراراده بین پیکو و سایکس و دولت عثمانی آیا علل اصلی این معذال هستن یا خیر؟ چرا کورد در دنیای چهره ای به نام تروریست به خود گرفته؟و هزاران چراهای دیگر...
به نظر بنده از شورش برزنجی تا سعید پیران تا اسماعیل سمکو تا ژنرال احسان نوری پاشا و اوجلان(آپو) و چندها شورش و مقاومت ها دیگر چرا نتوانسته تلنگری مثبتی به کوردها بزند چون با قتل و کشتن چیزی به پایان نمیرسد...
چندین احزاب من جمله پ.ک.ک و دمکرات کردستان و پژاک و کومله جز ترور کاری ندارند خارج از این حواشی که هرکدام از یک خط و مش و مانیفستی برخوردار هستن و پلورالیسم خود را داران...
قاسملو:دیدار با مجاهدین تا اعلام و اعلان جنگ مسلحانه و برزمین نذاشتن برنو ها خود و مقاومت با سلاح سرد و گرم در مقابل حکومت سانترال که در دیدار آخر خود در اتریش با ابن بلا و غیره توسط رژیم کثیف اسلامی ایران که یکی از عاملین آن احمدینژاد بود در نقش ترور شرفکندی و قاسملو... و و و
اسماعیل سمکو(هم دوره ی خزعل در جنوب)(فقر سیاسی داشت):مبارزه و کشتن  ترکها و ایل قاراپاپاخ و در بعضی موارد تجاوز و به شدت بی عدالتی و چند مورد جنگ با ژاندارمری و عامل اصلی  ترور خالوقربان همان کسی که سر میرزا کوچک خان را هنگامی که در برف گیر کرده بود از تن جدا کرد و در آخر در مهاباد کشته شد... و و و 
ارشد مامد(فقر سیاسی) ملقب به اشو(یک مافیا): که به خاطر مسائل مواد مخدر در پیگرد قانون بود که به همین سبب اسلحه برداشته و برای دفاع از جان خود مبارزه کرد که در چشم مرد تبدیل به یک فرد مبارزاتی با دولت وقت برای دفاع از حق کوردها که کارش فقط گوش بریدن مردم و آویزان به دور گردن اسب خویش بود که آخر سر با خیانت فامیلهایش کشته شد....و و و 
 عبدالله اوجلان ملقب به (آپو) پایگذار حزب کارگران کردستان پ.ک.ک است در لیچه دیاربکر(آمد) در سال 1978 که این حزبها انشعابهای دیگر دارد مانند پژاک روژهلان کوردستان...خلاصه عبدالله اوجلان فردی سیاستمدار و ناسیونال و سوسیال و عقاید کمونالی و به ظاهر لائیک ولی محمد پیامبر اسلام و دیگر پیامبران را الگو قرار داده وماهر چایان و دنیز گزمیش را تمجید میکرد و به ظاهرآتئیست ولی به عقیده ی من شاید گویم به دروزی معتقد است...بعضی او را عامل ترور اولاف پالمه خطاب میکنن و دیگر مطلب این است که شاید عقاید مبارزاتی اوجلان را مادرش عایشه به او تزریق کرده باشد در همان کودکی چون به گفته خودش مادرش او را وادار به جنگ با مردم روستا میکرد و مادرش زن پرخاشگری بود و پدرش همیشه از شخصییت خودش منفعل بود...و کسیره یلدرم با وی در تاسیس سازمان مشارکت داشت ازدواج کردن ولی در عرض ده سال به گفته وی حتی یک شب نیز با وی همبستری نکرده است و او را عضو میت و به او لقب مارمنجمد شده داده است...او فردی هست مخالف تمام شخصیت های و سرکرده های کورد و آلترناتیو آنها...1377 دستگیر تا الان در زندان عمرلی است...و و و
احسان نوری پاشا:شورش در آرارات معروف به شورش آگری که نتوانست کاری کند....و و و
و گستاخی ها قاضی محمد تا مسعود بارزانی و مصطفی بارزانی و ووو
همه و همه به منافع شخصی و قدرت متفکر بودن نه به حل مسائل کورد و کوردستان...
ملت کورد باید به این نتیجه برسد که شوونیسمی و ناسونالیسمی دردی از آنها دوا نمیکند و تمام این افراد و گروهک ها برایشان آزادی به دست نمی آورند و مسائل میزوپوتامیا و تجزیه را  باید به سطل زبال به قول خودشان(کردمانجی دیروک یا سورانی میژوو(تاریخ) انداخت و دست به دست تمام مردم به حل مشکلات خود و نشنال تلاش کنند...
آرمین عمرزاده گرگان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر