Translate

۱۳۹۳ آذر ۱۶, یکشنبه

فونتیک نقد///

(کُرِس)
ای هتاک بیا معضل در حواشی دهکده است
مردمان ما پلاژی شدن واسه ناهنجاری ها
حتی ذوالفقار هم نتوانست بداقبالی را قلع و قمع کند
در خیبر کنده شد ولی پشتش برعکسِ آبادی یولاخ بود در نخیزگاه...؟!
(ورس 1)
با نهایت تاسف به تو ای زندگی
اقرار کن انتحار واسه ما شده یه پادزهر
شیرجه زد چپاول به عمق دنجمون
حذر نکرد جلاد واسه بسمل کردن ابتهاجمون
زاد به زاد ازدلافتر شد ارتعاب
اکتفا کردن جوخه ها به اعتزال
بی اعتنا شد اقتدار تا رسوخ کرد تمایز
انس گرفتیم با مافوقان و ضعیف چزان
دمار از روزگارمان در آورد محنتو نحیف بودن
ابتهالو رجز خواندن هم بر ما نبود کارگر
انزال شدیم انزال از آلاخون والاخونو تجادل
خلعو غصب شد انسانیت به ارتحال رفت تجانس
تجاوز کرد اسارت خدشه دار شد راسخی
ولکن فاسدیو فاسقی بر ما کرد حضانت
نمک به حرومی هنگفت شده حقایق هذیان
هم ترازه دوابان شدیم حقایق مبهم
تازیانه رهگذر شد به محراب غلو زنجیر به دستو پامون
عجم ها هرهر خندیدن وقتی خدا عزل میکرد مارا
لایعلم که سیه روزی شاباش تعصب و اعمال ماست
تبعیضی قائل نیست چون خود ویرانگری خدای ماست
شرارت رایج پالاسیده و ژنده شد رسالت رضوان
زمامداران ساطور به دست شکنجه دهند رعیتی ها را در سیاهچال
مرشد رجس مرید یکی از خدا بی خبر
ارغشتک میزد مستعضف گویا نوشیده بود زعاف
لاجرم سرانجام سرآغاز ماتممان شد
دیو سپید ارتجالا شعر می سرود که رستم کشته شد
یبوست گرفت خواسته هامون از خوشحالی نعره میزد ناخواسته ها
مرثیه میخواند مداحی میکرد دلقک کوی برزنمان 
عزارئیل رشوه خوار حاتم طایی نامرورت
کجاست اعتدال ترور شده یا پشت خمار قایم شده...؟!
(کُرِس)
ای هتاک بیا معضل در حواشی دهکده است
مردمان ما پلاژی شدن واسه ناهنجاری ها
حتی ذوالفقار هم نتوانست بداقبالی را قلع و قمع کند
در خیبر کنده شد ولی پشتش برعکسِ آبادی یولاخ بود در نخیزگاه...؟!
(ورس 2)
هجران گروید به ما یک مرتبه، برنا گداخته شد
همانا که مکتب عشق پولو قدرتو سمت شد
ماهیات اندرون متلاشی چون سقلمه میزد ظاهر
چه بسا خانچه های ما از خلخال هم زیباتر است
آری بی نیازان متاع دنیا را به خورد خود دادن ورمالیدن
اما برانداز کنید خودتان را آیا شفقتو بخشایش گرین
جنابت غسل نگرفت اتکا  کرد به عصمتو معصومیت
عفتو عفاف متوسل و متوکل شدن به نجاستو چرکین بودن
بر منکرش لعنت کسی گوید روح القدس فراش جسم است
بلکه دروغ باشد مریم باکره شاید الان در حجله منتظر کسیه
حواریون صراط مستقیم متزلزل رجیم شدن به ناخلف بودن
هم دست دجال شدن مقاربت میکردن با عرق مان
راهزنی میکرد داروغه ابلیس رایزنی میکرد با علما
انفعالمون میکرد هدایت های شریر عظما
از آن طرف گرسنگی و تشنگی عذابمان میداد
از این طرف سراب راه را به چشمانمان نشان میداد
علنان میگویم چرا آن کیست در گوشه ای استمنا میکند
یا در هنگام خواب چرا آن کیست احتلام میشود
دگر چه گویم در این روزگار نه مرد مرد است نه زن زن است
یک مشت گله ی گرگو روباه افتادن به جان هم
چند لحضه رخصت دهی دمی خواهم زد از رفیقو رفاقت
در رفاقت امروزی رفیق یا عاشق جیبت خواهد شد یا عاشق ناموست
اعتماد کردن یعنی اتراق کردن خنجر بر روی پشت
هرآنکه دست دوستی بلند کرده دست خونینش را مالید از سرتاپامون
من شخصا هم مانند اسپوتا دارم خشک میشوم از بین میروم
افسار به گردن ما به هیچ هیچ قصاص شد اشد مجازاتمان
اندیشه نکنید که من دیوانه ام یا ابلهم
اندیشه نکنید که بحث هایم به قول خودتان سیاسی ان
نه من فقط اعتراضی دادم به بدفامی جامعه
میدانم روزی خواهم مرد پس گفته هایم نباید با من آین زیر خاک...؟!
(کُرِس)
ای هتاک بیا معضل در حواشی دهکده است
مردمان ما پلاژی شدن واسه ناهنجاری ها
حتی ذوالفقار هم نتوانست بداقبالی را قلع و قمع کند
در خیبر کنده شد ولی پشتش برعکسِ آبادی یولاخ بود در نخیزگاه...؟!
Armin ir918
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
برای شنیدن فایل صوتی لطفا به این سایت مراجعه بفرمائید گزینه امین عمرزاده:
http://seda-tasvir.bashariyat.org/?p=2336


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر